خبرگزاری انصار المهدی

پایگاه بازار خبری تحلیلی تصویری

خبرگزاری انصار المهدی

پایگاه بازار خبری تحلیلی تصویری

محسن صمدف از زبان محمد قاضی دهی

دکتر محسن صمدف رئیس حزب اسلامی آذربایجان و از مبارزان مسلمان ساکن آذربایجان  که از آذرماه سال گذشته بدون جرم و دلیل توسط حکومت دیکتاتوری باکو بازداشت و بدون محاکمه زندانی شده است.


 ویدئوی صمدف را آزاد کنید! | 5.72 MB


مطلب زیر را در سایت اصلی بخوانید. این زیر مطلب پیشتر در سایت بولتن نیوز نقل شده است.


بنده ی حقیر محسن صمداف ، فرزند مردان در سال 1965 میلادی در شهرقوبا به دنیا آمدم ، پدرم تاجر و مادرم خانه دار هستند ، دوخواهر دارم که یکی پزشک و دیگری معلّم زبان انگلیسی می باشد ، از سال 1972 تا 1982 میلادی تحصیلات خود را در مدرسه ی شماره 3 قوبا طی کردم تا اینکه در سال 1983 وارد دانشگاه طب آذربایجان شدم ، دوران دانشجویی من از دوران سخت آذربایجان بود ؛ دورانی بود که اقدامات ضدّدینی و دین ستیزی به اوج رسیده بود ، در این فضا زندگی کردن و تحت سلطه حکومت کمونیست بودن برای افرادی مثل من بسیار سخت بود ، من همیشه در فکر راه حلّی برای مبارزه با این حکومت الحادی بودم  که از لحاظ نظری و عملی قابل تأیید نبود ، در این راستا و با این هدف به فعالیتّهای سیاسی روی آوردم و با تشکیل جلسات مستمر با دوستان و دانشجویان به بیان اهداف خود با هدف سرنگونی نظام الحاد و بی دینی پرداختم .

در سال 1985 که گورباچف سرکارآمد ومردم به چهره ی کریه سردمداران اتّحادجماهیرشوروی پی بردند ،حرکات آزادیبخش خود را شروع کردند و به تبع آن پایه های کمونیست روبه تزلزل گذاشت.
از سال 1988 اعتراضات خیابانی درجمهوری  آذربایجان نیز شروع شد و بنده به همراه دوستان در راه اندازی این اقدامات نقش فعّالی داشتم.
در سال 1989 که اینجانب تحصیلات دانشگاهی خود را به پایان رساندم ، اشغال قره باغ توسط ارمنیها شروع شده بود و ارمنی ها به ساخت انبارمهمات جنگلی در قره باغ مشغول بودند، حکومت مرکزی نیز با سیاستی غیرعادلانه به جانبداری از ارمنستان می پرداخت ، براین اساس آتش اعتراضات مردمی برعلیه دولت شوروی شعله ور گردید و مردم به اعتراض علنی پرداختند تا اینکه  در بیست ژانویه 1990 این اعتراض ها به اوج رسید ،مردم  به خیابانهاریخته و اعتراض شدید خود را به حکومت مرکزی ابراز داشتند و خواستار استعفای دولت شدند ، در واکنش به این اعتراض حکومت مرکزی به دستورگورباچف برای جلوگیری از تشدیدجریان ، شبانه سیل نیروهای خود را روانه باکو کردند و حادثه ا ی رخ داد که زبان از بیان آن عاجز است ، در این جریان نزدیک به هزارنفرکشته و زخمی شدند.
بعداز این جریان که برای مردم آذربایجان حادثه ای غیرقابل باور بود ، اعتراضات علنی کاهش یافت امّا مبارزات مردم به عرصه ی حقیقی خود قدم گذاشت ، من نیز که در این ایّام به عنوان نماینده مردم در مجلس حضور داشتم ،در بطن تمام حوادث همراه مردم غیرتمند آذربایجان بودم.
بعدازجریان فروپاشی اتّحادجماهیرشوروی و استقلال جمهوری آذربایجان که منجر به برقراری روابط با ایران شد ، مردم آذربایجان که عاشق اهل بیت بودند ،بر اساس اشتراکات فرهنگی و مذهبی که با مردم ایران داشتند به رفت و آمد مستمر به ایران پرداختند و در خلال آن با حاکمیّت مبتنی بر معارف اسلامی که  در ایران ایجادشده بود آشنا شدند و از آن تأثیرپذیرگشتند.
در سال 1992 حزب اسلامی آذربایجان به رهبری حاجی علی اکرام تأسیس شد و من براساس گرایشات مذهبی خود از سال 1993 عضو این حزب شدم و به حول و قوّه  الهی با تمام توان در راستای پیشرفت این حزب الهی تلاش  کردم ،حقیر در سال 1995 مسئول حزب اسلامی در شمال آذربایجان شدم.
در ماه می 1996 که حزب با تمام قدرت در کل جمهوری آذربایجان مشغول فعالیّت بود و مردم گرایش خاصی به آن پیداکرده بودند ، دولت آذربایجان به دستور دولتهای خارجی که از توانمندی حزب واهمه داشتند ، به بهانه واهی اقدام به تعطیلی حزب کرد و رهبران حزب حاجی علی اکرام ، حاجی واقف ، میرصالح ، حاجی آقانوری و ... به اتهام واهی دستگیرشد، حتّی معاون ما حاجی کربلایی آقا نیز دستگیرشدو پس از مدتی در اثر شکنجه به شهادت رسید – خدا او و سایرشهدا را مورد رحمت و آمرزش خود قرار دهد-
پس از دستگیری رهبران حزب و رکودی که در فعالیّتهای حزب حاصل شده بود ، بنده در اکتبر سال 1996 همراه با همسر و پسرم برای تحصیل علوم دینی عازم شهرقم شدم ، در قم من و همسرم به فراگیری علوم آل محمد(ع) پرداختیم ، بنده در کنارتحصیلات حوزوی در شعبه المهدی جامعه الزهرا که در دانشگاه قزوین ایجادشده بود به تحصیل فلسفه اسلامی پرداختم.
بنده پس از  پنج سال و نیم تحصیل حوزوی بعدازمشورت با علمای بزرگ قم در سال 2002 به کشورم برگشتم.
از سال 2002 تا سال 2007 در شهرقوبا به عنوان یک روحانی به تدریس و تبلیغ معارف اسلامی پرداختم و آنچه آموخته بودم را در اختیار مردم قرار دادم ، در این مدت برای تبلیغ مکتب اهبیت (ع) به شهرهای مختلف آذربایجان مسافرت    می کردم.
حقیر در کنار تدریس و تبلیغ ،  در جریانات حزب نیز فعّال بودم تا اینکه در سال 2007 بزرگان حزب همانند حاجی علی اکرام تکلیف کردند که در انتخابات حزب از دفتر قوبا نامزد ریاست حزب شوم ، کنگره حزب تشکیل شد و بنده نیز همانند سایرنامزدها اهداف و برنامه های خود را تشریح کردم و از 118 نفر حاضر ،96 نفر بنده را به ریاست حزب ارجح دانستند.
بنده بر اساس مطالعه ی جامعی که در مورد حزب و بایدها و نبایدهای آن داشتم بلافاصله پس از انتخاب به برقراری ارتباط با افراد صاحب نفوذ آذربایجان و از طرف بازنگری در اعضا ، دفاتر ، شعبات و کمیته های حزب پرداختم تا اینکه توانستم به حول و قوه ّی الهی به وضعیّتی که وجود داشت سروسامان دادم.
هدف اصلی من در حزب تلاش برای جامعیّت اعضای حزب بود ، من معتقد بودم اعضای حزب باید از هرجهت جامع باشند و رابطه ی اعضا با حزب رابطه ای معنوی باشد ، ما براساس آیه ی ( الا بذکرالله تطمئن القلوب )برای دستیابی مردم به یک حیات آرام براساس دستورات الهی تلاش می کردیم و می خواستیم اعضای حزب،فعالیّت در حزب را همانند فعالیّت در یک مسجد یا حسینیّه بدانند و فرقی بین این دو قائل نشوند.
 
همه می دانید دین اسلام دین کاملی است که می تواند به تمام خواهشهای انسان در تمام حوزه ها پاسخ دهد ، مانیز براین اساس با اعضای حزب رفتارکردیم و به تمام مسائل مطرح شده بر اساس تعالیم الهی پاسخ دادیم و الحمدلله محبوبیّت و جذابیّت حزب بیشترشدو مردم با حال و هوای معنوی در تقویت اهداف حزب تلاش کردند- خداوندمتعال توفیقات خود را شامل حال همه کند-این تمایل و علاقمندی مردم ،
الان در جمهوری آذربایجان،اسلام به صورتی قدرتمند در حال ظهور است ، مردم به این حقیقت پی برده اند که برای حل مشکلات خود باید از احکام الهی کمک بگیرند ، در زمان حال در کشورهایی چون انگلستان نیز حزب اسلامی ایجادشده است.بر اساس این تمایل و علاقمندی مردم ،  حزب اسلامی باید به صورت علنی و توانمند در آذربایجان فعالیّت  می کرد ،متأسفانه سردمداران نظام با فعالیّت حزب اسلامی مخالف هستند.
بنده در ادامه از دلایل افزایش حجاب و گرایشهای معنوی در جامعه آذربایجان نسبت به سالهای قبل پرسیدم و ایشان فرمودند: خداوندمتعال با بندگان خود برابر اقتضائات عمل می کند ، مردم آذربایجان با عنایت الهی به این حقیقت پی برده اند که زندگی بدون قوانین الهی فایده ای ندارد ، ما مزه ی خیلی از زندگیها را چشیده ایم و تأثیرات آن را دیده ایم ، ما فهمیده ایم که تنها زندگی که می تواند سعادت دنیوی و اخروی را تأمین کند زندگی بر اساس تعالیم اسلامی است.
درماه رمضان چهره ی حقیقی مردم آذربایجان با احسان ، نیکوکاری و روزه داریهایی که انجام می دهند بیشتر ظهور    می یابد.
مردم جمهوری آذربایجان مردمی دیندارهستند ، معارف اهل بیت ، گریه بر امام حسین (ع) به تنویر قلب این مردم پرداخته است هرچند برخی تلاش می کنند مردم را از این حقایق دورکنند امّا نتوانسته اند و نخواهند توانست.
در ادامه بحث از اصلی ترین هدف حزب پرسیدیم و ایشان فرمودند : اصلی ترین هدف ما ( وماخلقت الجن و الأنس الّالیعبدون ) است ، هدف اصلی حزب اسلامی این است که مردم فراموش نکنند که بنده ی خداهستند.
امربه معروف و نهی از منکر که ستون احکام الهی است هدف ما می باشد ، وظیفه حزب این است که آنچه خدانهی فرموده است مردم را از آن دورکنیم و آنچه امرشده است آمر آن باشیم.
از ایشان در مورد فعالیّتهای وهابیّت در جمهوری آذربایجان و اقدامات صورت گرفته در مبارزه با آنان پرسیدیم و ایشان فرمود: منحرف شدن انسانها دلایل زیادی دارد که یکی فقر است اما دلیل لازم و کافی نیست ، عدم آشنایی کامل با معارف اسلامی ، عدم رعایت حلال و حرام الهی توسط والدین از جمله مواردی است که انسان را از حقیقت دورمی کند ، بر این اساس وهابیّت با سوء استفاده از عدم آشنایی برخی با اسلام حقیقی و مشکلات اقتصادی مردم با حمایت مالی دولتهای عربی توانست در آذربایجان فعالیّت کند امّا این رویّه نتیجه ای نخواهدداشت چنانکه در کشورهای دیگر نتیجه نداشته است ، در روسیّه وهابیت نتوانست بیش از سه دهه دوام پیداکند و وقتی مردم به چهره ی کریه آنان پی بردند از آنها رویگردان شدند.
خوشبختانه الان طلّاب آذری که در مراکز مختلف دینی به خصوص شهرقم تحصیل کرده اند پس از بازگشت به آذربایجان به نشرمعارف اسلامی و پاسخ به شبهات و روشنگری مردم می پردازند ، ما طلبه ای داریم که هفده سال در حوزه ی علمیّه قم مشغول فراگیری علوم الهی بوده است.
 
اکنون در آذربایجان فرقه ای گمراه تر از وهابیّت با نام نورچی ها به فعالیّت مشغولند که بسیار خطرناکتر از وهابیّت هستند.
 
رهبری این گروه را شخصی به نام فتح الله گولن برعهده دارد که خود را پیرو آتا تورک معرفی می کند،اودر بیاناتش به ضدیّت با شیعه می پردازد ، نورچی ها اقدامات خود را در قالب مؤسسات و مدارس خاصی که ایجادکرده اند به صورت غیرعلنی انجام می دهند ، شبکه ی ماهواره ای با نام سامان یولی نیز تأسیس کرده اند که برنامه های آن را براساس اعتقادات خود تهیه می کنند،از جمله محصولات این شبکه سریال کلیداسرار می باشد.
 
هدف اصلی این گروه که به تعبیرخود به تبلیغ اسلام علمی مشغولند جدایی دین از سیاست ، تغییر مذهب مردم آذربایجان از تشیّع به تسنّن حنفی و در نتیجه مبارزه با تشیّع می باشد.
 
در ادامه جلسه سخنانی نیز باایشان داشتم ازجمله از ایشان برای سفر به اردبیل دعوت کردم و آن بزرگوار فرمودند من اردبیل را که علمای بزرگی چون آیت الله سیدحسن عاملی در آن سکونت دارند همانند شهرهای مذهبی می دانم که بی کسب اجازه نمی توان وارد آن شد.
 
حاج محسن در پایان سخنانشان به ارتباط قوبا با اردبیل وتأثیراتی که از این ارتباط حاصل شده است – همانند مسجداردبیلیهای قوبا – اشاره کردند.

دیدار آخرما با حاجی محسن صمداف ؛ مجاهد وارسته ای که با اقدام شایسته خود صفحه ای زرین بر تاریخ افتخارات آذربایجان افزود،بدین منوال به پایان رسید و اکنون که امکان دیدار فراهم نیست با تحریر این سطور محبّت قلبی خود را به آن بزرگوار که نماد غیرت آذربایجان است ابراز می دارم و از خداوندمتعال آزادی ایشان و سایر برادران مجاهد را مسألت می دارم.
 
آفرین خدای بر پدری                    که تو پرورد و مادری که تو زاد
محمد قاضی دهی ، مدیر رادیو آران اردبیل

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد