خبرگزاری انصار المهدی

پایگاه بازار خبری تحلیلی تصویری

خبرگزاری انصار المهدی

پایگاه بازار خبری تحلیلی تصویری

عملیات مرصاد نبرد همه خوبی ها زیر پرچم ولایت فقیه با همه بدی ها

ملیات مرصاد نقطه طلایی پیروزی لشگر اسلام بر کفر و نفاق بود که با وحدت و همدلی همه نیروها تحت امر ولی فقیه و ولایت امر صورت گرفت.


عملیات در سوم مرداد ماه 67 از سرپل ذهاب آغاز و با حمایت همه جانبه هوایی عراقی ها و آتش توپخانه آنان، منافقین وارد شهرهای سر پل ذهاب، کرند غرب و اسلام‌آباد غرب شده و به سمت کرمانشاه حرکت کردند.
با طلوع آفتاب هفتم مرداد ماه 67 اثری از منافقین باقی نماند.

چرا نخبگان ایران ترور می شوند

ترور یکی از دیگر نخبگان ایران دانشجو رضایی

 

از این پس از هر حادثه ی افتخار آفرین در ایران باید منتظر شنیدن ترور یکی دیگر از هموطنان نخبه مان باشیم. قسمتی از جنگ روانی دشمن عملیات انحراف افکار عمومی ( Public Opinion ) از حقایق و جانشین سازی خبر حقایق با اخبار ترور می باشد.

ترور اخیر که از نوع ترور کور بود شبیه به خمپاره های کور و بی هدف در زمان جنگ است که دشمن به دلیل اینکه امکانات زیادی در اختیار دارد اما اطلاعات و آمار دقیقی از محل دقیق نیروهای ایران ندارد اقدام به شلیک کور می کند به امید اینکه این گلوله مفت به یکی از نیروهای ایران برخوردکند. در همین مورد باید بدانید رژیم صهیونیستی و CIA تعداد زیادی مزدور در تهران و برخی شهر های مهم ایران دارند ، این افراد هزینه زیادی را بر بودجه ایالات متحده تحمیل می کنند. نیروی رزمی یا اطلاعاتی باید مرتباً در حال انجام عملیات واقعی یا تمرینی باشد و اگر نه فرسوده شده و کارایی خود را از دست می دهد. موساد و CIA نیروهای خود را تحت فشار قرار می دهند تا همیشه تیمهای عملیاتی روی آمادگی باشند. وقتی تیمهای عملیاتی دشمن هدف خاصی را برای اجرای عملیات پیدا نکنند به کوچکترین هدف در دسترس حمله می کنند تا بتوانند در گزارش سالانه خود مواردی را برای ذکر داشته باشند.

 

به عکس فوق که به ترور شهید دکتر مجید شهریاری اشاره دارد توجه کنید.

در مقاله ی ویکی پدیا ذیل نام شریف ایشان آمده ، نگارنده مقاله با چیدمان مطالبی که به صورت گزینشی نوشته است قصد دارد تا تیمهای عملیاتی CIA و خیانت آژانس انرژی هسته ای را از ترور ایشان تبرئه کند.در این مقاله کوتاه با ذکر این نکته که دکتر شهریاری عضو قدیمی پروژه سزامی بوده است ، به خواننده این مطلب را القا می کند که اطلاعات شخصی دکتر شهریاری از قبل لو رفته بود و لو رفتن ایشان ربطی به خیانت آژانس انرژی هسته ای در حفظ اسرار کشورها ندارد. همچنین نگارنده ویکی پدیا ذیل واژه سزامی بیان می دارد که ایران تمایل زیادی به مشارکت در این طرح را دارد. این مطلب با مطلب ذیل واژه مجید شهریاری تناقض دارد. زیرا به نقل ویکی پدیا در مطلب شهید شهریاری ذکر شده که ایران به توسط دکتر شهریاری از همان اول عضو ثابت سزامی بوده است و دکتر شهریاری از عناصر اصلی این پروژه بوده است اما در ذیل واژه سزامی اینطور القا می کند که ایران عضو فعالی در سزامی نیست اما تمایل بالقوه دارد در این پروژه سرمایه گذاری کند.

فرایند مهاجرت مغزها با فرایند ترورها آمیخته است. طبق یک فورمول زیست شناسی از هر هزار تولد فقط یک کودک نخبه می شود. البته در ایران نرخ قویتری را داریم. و این یکی از مزایایی توجه کشورهای جذب کننده نخبه به سرزمین ایران است ، سرزمینی که از آبراه داریوش تا دریای آرال و از گرجستان تا بلوچستان گسترده شده است. در قرن هفدهم و چند قرن مجاور با آن ؛ کولی ها و شهروندان درجه سه اروپایی به سرزمین یانک جدید یا همان آمریکای شمالی مهاجرت کردند. تعداد خیلی کمی از اشراف و نجیب زادگان و هوشمندان آنگولاساکسون انگلیسی و فرانک ها فرانسوی نیز در بین مهاجران وجود داشت. در هر صورت نرخ تولد کودکان نخبه در آمریکای شمالی بسیار پائین است و با توجه به جمعیتی که از نژادهای دارای ضریب هوشی پائین در آمریکا و کانادا گرد آمده اند ، نجیب زادگان و لرد های آمریکای شمالی بهترین گزینه ای را که در پیش رو دارند ، جذب انسان های با ضریب هوشی بالا به سرزمین یانک جدید است.

این بازی الاکنگ که برنده کفه ترازویش پائین می رود و بازنده کفه ترازویش بالا می رود و در نهایت تسلیم کشور قویتر خواهد شد چند مرحله دارد:

مراحل بازی مهاجرت مغزها:

1- شخص نخبه به طریقی شناخته خواهد شد.

2- ارسال دعوتنامه به همراه پیشنهاد شرایط عالی اقامت در یانک شمالی یا جزیره انگلیس و پیشنهاد تدریس در یک دانشگاه معتبر یا پیشنهاد فرصت مطالعاتی با پرداخت دستمزد و شرایط عالی

3- در این مرحله فرد نخبه تصمیم گیری می کند ، یا وطن خود را دوست دارد و در وطن می ماند یا راهی سرزمین یانک می شود.

4-  چنانچه نخبه مورد نظر به یانک برود پس دشمن موفق شده و بازی را برده است. چنانچه نخبه مورد نظر دعوتنامه را پاره کرده و با افتخار به ادامه خدمت به  کشور ایران بپردازد ، پس CIA اسم ایشان را در لیست ترور می نویسد.

 

اصول بازی ترور:

1- تمیهای عملیاتی CIA در سرزمین ایران باید همیشه آماده باشند.

2- هیچ خبر خوشحال کننده یا خبر هیجان آفرین در کشور ایران نباید منتشر شود

3- هر گاه خبری منتشر شد که هیجانات مردم اوج گرفت بلافاصله از لیست نخبگان یک نفر انتخاب و بسرعت ترور می شود.

تفاوت بازی مهاجرت مغزها با بازی ترور در این است که در بازی مهاجرت دشمن قویتر می شود اما در بازی ترور قدرت دشمن تغییری نمی یابد.

 

بازی پروپاگاندا

تبلیغات و پروپاگاندای دشمن  بصورتیکه هر نخبه ای که ترور می شود بلافاصله او را دانشمند هسته ای معرفی می کنند.

 

نیروی انتظامی و چالشها:

نیروی انتظامی توانایی محافظت از تمامی اساتید دانشگاهها را ندارد. با توجه به اینکه امروز اسم بیش از نیمی از اساتید دانشگاههای کل کشور ما در لیست ترور CIA  قرار دارد ، حمایت تمامی سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی و حمایت های مردمی جهت حفظ جان اساتید نخبه دانشگاهها مورد نیاز است.

شهید سیدعبدالحسین موسوی نژاد از نگاه پسرعمو

شهید سید عبدالحسین موسوی نژاد در مراسم تشییع جنازه شهدا بدنبال شخصی می گشتم تا درباره شخصیت این شهدا اطلاعاتی بدست آورم. گفتند این پیرمرد پسرعموی شهید موسوی است. پیرمرد ساده و محاسن سفید بود. از ایشان خواستم درباره شهید کمی حرف بزند: " نماز شب ایشان هیچ وقت فراموش نمی شد، سله رحم را هیچ وقت ترک نمی کرد، همیشه به همه اقوام سر می زد، همیشه امر می کرد نماز بخوانید. همیشه می گفت دعا کنید من شهید بشوم ." در این حال بغض در گلویش پیچید واشک در چشمانش حلقه زد. ادامه داد :" خیلی پسر خوب، خوش برخوردی بود، به همه نیکی می کرد فقط هم به قوم و خویش مقید نبود. خیلی ولایتمدار بود.وقتی اسم امام و خامنه ای می آمد ، می گفت صلوت بفرستید. نسبت به این 17 پسرعموی ما از همه جلوتر بود. رابطه اش با فرزندان و بستگان بسیار خوب بود. می گفت حضرت امیر المومنین چندین غزوه رفت و شهید نشد ، ما کجا و امیر المؤمنین کجا، ..." تاریخ امروز : 1 مرداد 1390 شمسی ، مکان گلزار شهدای علی بن جعفر قم تششیع جنازه شهدا

با خاطرات شهید حاج عباس عاصمی از نگاه خویشاوندان

از بردار سعید یکی از بستگان شهید عاصمی خواستم چند کلمه ای درباره شهید صحبت کند. ایشان با حالت بغض و گریه بیان نمودند: « کمترین ویژگی شان این بود که مشکلان مردم را حل می کرد. اگر کسی از فامیل مشکلی داشت تا مشکل او را حل نمی کرد ول کن نبود. سر سوزنی به به مال دنیا دل بستگی نداشت. تا کسی احتیاجی داشت فوراً ماشین زیر پایش را می فروخت و خرج او می کرد. دل پاکی داشت. برای حضرت زهرا در منزلش مراسم می گرفت و عزاداری می کرد ، سوم می گرفت و ... خیلی به یتیمان اهمیت می داد. جوری به ایشان اهمیت می داد که فکر نکنند دلسوزی است. با همه برادر بودند. دوشنبه ها در خانه شان تفسیر قرآن داشتند و ایشان نهج البلاغه تفسیر می کردند.» در همین حین پسرخاله شهید که از ابتدای مراسم تشیع جنازه بشدت بی تابی می کرد با حالت بسیار مویه کنان و شکایت کنان جملاتی را گفت: « این همه نهج البلاغه تفسیر می کرد با کنایه می گفت ، منظورش خودش بود، مگر نمی گفت منظورم با خداست. راست می گفت حالا می فهمم ...» منظور ایشان این بود که ایشان می دانستند که شهید می شوند. تشیع جنازه شهید عاصمی در حرم حضرت معصومه سلام الله

با خاطرات همرزمان شهید سید عبدالحسین موسوی نژاد

وسط مراسم تشییع جنازه بدنبال کسی می گشتم تا درباره سیره و شخصیت شهدا اطلاعاتی را ارائه کند: جوانی را یافتم و در جواب من گفت: : پسرعموی من بودند، ایشان 3 سال طلبه بودند، زمانیکه سنشان رسید به زمان جبهه با هم رفتیم پادگان و ایشان رفتند جبهه. از زمانیکه سنشان اقتضا می کرد تا پایان جنگ در جبهه بودند. بعد از جنگ هم در سپاه ماندند. پس از پایان مراسم خاک سپاری یکی از همرزمان شهید بر سر مزار به بیان خاطرات پرداخت : سال 68 با هم اعزام شدیم به منطقه شرق ، یعنی منطقه ای که قاچاق چی ها می آمدند. آقای موسوی نژاد مسؤل اطلاعات بودند. از صبح زود بیدارباش می زدندو صدا می زدند ، بچه ها را برای نماز بیدار می کردندو برای پیاده روی توی کوه ها نیروها را آماده می کردند. تا 30 ، 40 روز برنامه همین بود. و بعد می رفتیم شناسایی می کردیم ... ایشان آرام نداشت . شب می شد ایشان می رفت توی روستا ، 10 ، 15 تا شهید آورده بودند. می گفت برویم توی خانه شهدا ، برویم عزاداری کنیم، نوحه خوانی کنیم و زیارت عاشورا بخوانیم . در راهیان نور ایشان در نماز جماعت پیشنماز می شدند. ایشان راه درست را رفت و ما راه بیراهه رفتیم. ما باید راه شهیدان را ادامه دهیم. بعضی ها می نشینند اینجا و آنجا از این حرفها می زنند. باید عرصه را بر آنها که حرف می زنند تنگ کنیم. و همچنین باید به فرزندان شهدا دلداری دهیم. null

درباره شهیدان عباس عاصمی و سید عبد الحسین موسوی نژاد و محمود احم


این بچه ها همشون عاشقان شهادت بودند. اینها شهیدانی بودند که در دوران دفاع مقدس نقش ویژه ای در شناسایی مناطق عملیاتی داشته اند و در هر عملیاتی در انتظار شهادت بودند. دوستان آنها در خیلی از مأموریت ها انتظاز نداشتند که زنده بمانند. و خدا هم خواست که اینها زنده بمانند و 25 سال به این مملکت خدمات سازنده ای ارائه کنند، و در نهایت هم ایشان به فیض شهادت برسند .
این شهیدان با خانواده بسیار مأنوس بودند. دیدار با خانواده جزء برنامه های جاری ایشان بود. یکی از این بزرگواران در دیدار با خانواده شهدا این را خواسته بود که دعا کنید ما هم به آرزوی شهادت برسیم.
به آرزویشان رسیدند، خوشا به حالشان
تشکر سید ، خدا حافظ