خاطراتی از شهید طهرانی مقدم و بستن تنگه هرمز و توپ ضد کشتی

خاطراتی از شهید طهرانی مقدم و بستن تنگه هرمز و توپ ضد کشتی:

در سالهای جنگ که بحث بستن تنگه هرمز از طرف شورای عالی دفاع مطرح شد، توپخانه سپاه به این نتیجه رسیدند که باید کاری بکنند. یکی از نیروهایی توپخانه سپاه نقل می کند که پیش حاج حسن تهرانی مقدم رفتیم و شفیع زاده هم بود. با هم به توافق رسیدیم که تنگه را ببندیم . با هم رفتیم شیراز ، چون مرکز پشتیبانی نوار ساحلی آنجا بود و نیروهای شیراز نیز موافق اجرای طرح بودند. اما مشکل اینجا بود که ما توپ زمینی هم نداشتیم چه برسد به اینکه توپ دریایی هم داشته باشیم.

یک جور توپ 100 میلیمتری بود که برای لشگرهای زرهی پیمان ورشو قدیم بود و دو تا دوربین چشمی روی داشت و از نوع توپ های مستقیم زن بود. لشگرهای زرهی عراق از این توپ ها استفاده می کردند. فقط هم برای شکار تانک استفاده می شد و چون نیروهای رزمند ایرانی سبک بال بودند از این توپ ها استفاده ای نمی کردند.

و فقط در پادگان ها به عنوان دکور دم در در پادگان یا داخل پادگان به عنوان افتخارات لشگر استفاده می کردند. تعداد زیادی از این توپ های غنیمتی از لشگر های زرهی عراق در پادگان ها ما افتاده بود و هیچ استفاده ای نداشت. قرار شد اینها را جمع کنیم و بازسازی کنیم و مرتب کنیم و بفرستیم در  سواحل جنوب مستقر کنند و کاری را برای تانک ها می کنیم بر روی کشتی ها پیاده کنیم. طرح نوشتیم . فرستادیم شورای عالی دفاع  و شورای عالی دفاع هم تصویب کرد. با همین سردار مقدم و شفیع زاده با لندکروز رفتیم بندرعباس و در راه در شهر بابک به برف خوردیم  و دوبار ماشین توی برف ها خاموش شد. رفتیم بندرعباس ، در ساحل توپها را از عقب لندکروز گذاشتیم توی قایق و  از بندر هم با قایق رفیتیم جزیره ، جایی که برای اولین بار بود می دیدیم ، از جزیره هم با لنج پاوریی رفتیم به جزیره دیگر .

در جزیره حسن آقا مواضع را مشخص می کرد و ما توپ ها را روی نوار ساحلی کار می گذاشتیم. یکی گروه دیگر از نیروهای پشتیبانی سپاه آمدند سنگر های شنی اطراف توپ ها ایجاد کردند.

برد این توپ ها 300 متر بود . و اینطوری توپخانه ساحلی درست کردیم. و توانایی بستن تنگه هرمز اجرایی شد.

یک از پادگان ها تخلیه اطراف تهران را گرفتیم به عنوان مرکز پشتیبانی توپخانه ساحلی و مهمات جور می کردیم و با کامیون می فرستادیم جنوب. مهمات ها هم توی پادگان ها بود یکجا پوکه بود یکجا خرج نداشت و ... ، جمع می کردیم و می بردیم آنجا آماده و مرتب و تمیز می کردیم.